آورده اند كه در مجلس شيخ ابوالحسن خرقاني (عارف قرن پنجم) سخن از كرامت مي رفت و هر يك از حاضران چيزي مي گفت.شيخ گفت:كرامت چيزي جز خدمت خلق نيست.چنان كه دو برادر بودند و مادر پيري داشتند . يكي از آن دو پيوسته خدمت مادر مي كرد و آن ديگر به عبادت خدا مشغول مي بود.يك شب برادر عابد را در سجده ، خواب ربود.آوازي شنيد كه برادر تو را بيامرزيدند و تو را هم به او بخشيدند. گفت: من سالها پرستش خدا كرده ام و برادرم هميشه به خدمت مادر مشغول بوده است ، روا نيست كه او را بر من رجحان نهند و مرا به او بخشند.ندا آمد:
آنچه تو كرده اي خدا از آن بي نياز است و آنچه برادرت مي كند، مادر بدان محتاج.
[+] نوشته
شده توسط رضا در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:مادر,خدمت خلق,